سه سال و نه ماهگی
سلام عشقای من سه سال و نه ماهگیتون مبارررررررک فعلا فقط خاطرات تصویری دارید چون اصلا فرصت ندارم برای نوشتن تولد کیان مهر ، دوست و همکلاسی تون همشون آماده شمع فوت کردنند هرچی شمع هارو روشن میکردند بچه ها فوت میکردن و میخندیدن آریسا و شاینا و پارسا ، آریسا عاشق داداششه تولد دوستتون توی مهد هیییییچ انگیزه ای برای خونه تکونی نداشتم چون بی فایده ست همه این وسایل رفته وسط سالن و روی میز ناهارخوری ، توی راه هم چند تا تلفات داشتیم اینم از خرید کردن شب عیدمون همه ی وقتمون به این کارها گذشت ...
نویسنده :
مامان ندا
13:03